انشای خانه - مهارتهای نوشتاری هفتم
خانه محل آرامش است. مکانی است برای جمع شدن خانواده دورهم و گذراندن ساعتهایی خوش و خرم بعد از یک روز سخت و پرکار. خانه جایی است که بیشتر از هرجای دیگر به آن احساس تعلق داری. با این اوضاف خانهی من ذهن من است.
مهمترین بخش هر خانهای آشپزخانه اش است، آشپزخانهی ذهن من هم بزرگ است و هم شلوغ. یخچال بزرگی دارم که تا خرخره با کلمات پرش کرده ام. یک سری حروف اضافه هم در جا تخمه مرغی گذاشته ام. اجاق گاز بی وقفه روشن است و جملهها درونش قل قل میکنند، زیر شعله را کم میکنم تا خوب جا بیفتند. ظرف شویی ام هم پر شده با قاشق چنگالهایی که به کتابها ناخنک زده اند. بیشتر وقتم را در همین آشپزخانه سپری میکنم و درست مثل یک زن چاق خانه دار برای چند میلیون بچهای که خیلیهایشان اصلا دوستم ندارند غذا میپزم.
پذیرایی ذهنم کوچک اما دنج و دلنشین است. دو تا صندلی راحتی گذاشته ام برای خودم و هرکسی که بخواهم مهمان ذهنم شود. شومینه را روشن نگه میدارم تا هم دلهایمان گرم تر شود هم صحبتهایمان صمیمیتر. از دیوارش قشنگ ترین تابلوهای جهان را آویزان کرده ام. نقاشیهایی که هیچکس نکشیده و عکسهایی که هیچ وقت گرفته نشده اند. مثل آن یکی که لبخند گندهی پدر هنگام دادن قاچ کردن هندوانهی قرمز و شیرین را نشان میدهد.
چون در این خانه تنها زندگی میکنم فقط یک اتاق دارم. جز یک تخت بزرگ بنفش و پردههای تیره مخملی چیزی در این اتاق پیدا نمیکنی. وقتهایی که تب میکنم، هذیان میگویم و دیگر تحمل خودم را هم ندارم، پناه میآورم به این اتاق؛ زیر پتو قایم میشوم و ساعتها اشک میریزم. بدون اینکه کسی مرا ببیند. بعد که آرام میشوم پردهها را کنار میزنم و خیره میشوم به درختهای توت حیاط پشتی. همان درختهایی که با دست خودم کاشته ام و هر روز بهشان آب داده ام. آن موقع است که یک لبخند گنده مینشیند روی لبهایم.
خانهی من در بالاشهر نیست. اصلا در هیچ شهری نیست. همسایهای ندارم و مهمانهایی که آمده اند هم بیشتر از یکی دو روز نتوانسته اند بمانند. اوایل فکر میکردم تنهایی اذیتم میکند اما اینطور نشد. من در تنهایی خودم رشد کردم. دستپخت خودم را خوردم، خانه تکانی کردم، خندیدم و زندگی کردم. ذهن من جایی است که بیشتر از هرجای دیگری به آن احساس تعلق دارم.
نظر شما در مورد این انشا چه بود ؟ نظر بزارید.
این انشاء به صورت اختصاصی توسط نویسندگان اولین و بزرگ ترین سایت انشاء برای تمامیپایههای تحصیلی نوشته شده است و هرگونه کپی برداری از آن در سایتهای دیگر ممنوع بوده و مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.
فردوسی و خیام میهمان محفل فیض