loading...

اولین و بزرگ ترین سایت انشاء برای تمامی پایه های تحصیلی

سایت خرید انشا،منبع دانلود انشاء،جواب (نگارش و انشا)،مرجع تحقیق و انشاء،انشاءجدید،زنگ جواب انشاء،دفتر انشاء،انشای آماده،موضوع انشاء،نمونه انشاء،انشاء رایگان

بازدید : 7231
پنجشنبه 7 اسفند 1398 زمان : 1:37

موضوع انشا: کتاب خاک گرفته

این دنیا چیز‌های عجیبی دارد که هنوز کسی آنها را نیافته است.بعضی از چیز‌هارا انسان توانسته کشف کند مانند پرندگان.پرنده‌هایی که به پرنده‌های بهشتی معروف اند،بسیار زیبا هستند اما پرنده‌‌‌ای که زیباترینِ پرندگان است،به پرنده ابر‌ها مشهور است.این پرنده به خاطر این که ابرها،رحمت و نعمت را در دل خود جای داده اند،به این اسم شهرت دارند.این پرنده،پرهای خیلی نرمی‌دارد و همانند ابریشم لطیف و گرانبها است.کاکلش از جنس خداست و دمش را رنگ‌های قرمز،زرد و آبی احاطه کرده اند.

پرنده را در دستانم میگیرم.انگار کمی‌کثیف شده است.با دستمالی آن را تمیز میکنم.به احتمال زیاد فهمیده اید که این پرنده چیست؟ بله،این پرنده کتاب است.برگ‌های این کتاب از ابریشم هم ارزشمند تر است.در دل خود حکمت و رحمت جای داده است. وقتی کتاب را باز میکنم ،رقص کلمات دیوانه ام میکند.مرا بسوی خویش میخواند.از من میخواهد که با او دوست شوم.مشتاقانه منتظر این حرفش بودم و با علاقه دوستی اش را میپذیرم.خاک چگونه زهره دارد که دوست من را کثیف کند.حالا من دوستی دارم که از همه دوستانم بهتر است.شما نمیخواهید دوستی همانند او داشته باشید؟

امیدوارم کتاب،این موجود دوست داشتنی،مسیر زندگی اتان را هموار سازد.

موضوع انشا: کتاب خاک گرفته کنج کتابخانه

کنج تختم نشسته بودم و در افکارم غوطه ور بودم که با صدای رعد و برق از جا پریدم نفسی از سر کلافگی کشیدم و ملحفه‌ی رنگ و رو رفته ام را به خودم پیچید همیشه از رعد و برق و طوفان وحشت داشتم نعره‌ی رعد و برق هر لحظه شدت میگرفت فایده‌‌‌ای نداشت باید خودم را سرگرم میکردم از تختم دل کندم و به سمت کتابخانه رفتم کتابی را انتخاب کردم اما هنگامی‌که‌‌ان‌را برداشتم کتاب دیگری نیز پایین افتاد با تعجب به‌‌ان‌نگاه کردم تا به حال ندیده بودمش خم شدم و کتاب را برداشتم جلد کتاب به شدت پوسیده شده بود به سختی نوشته‌های روی جلد را خواندم((تاریخچه‌ی هیولاها)) پوزخندی روی لبم جا خوش کرد احتمالا چیزی بیش از یک شوخی پچگانه نبود لبه‌ی تختم نشستم و شروع به خواندن کردم(( چند هزار سال پیش جادوگری عظیم شروع به خلق موجودات جدیدی شد به نام گرگینه بعد از مدتی جادوگر دیگری نه چندان قدرتمند موجوداتی به نام خون اشام خلق کرد خون اشام‌ها زیبا،قوی و باشکوه بودند همین نیز باعث شد جنگی میان گرگینه‌ها و خون اشام‌ها در بگیرد خالق گرگینه نژاد دیگری به وجود اورد به نام شکارچی ان‌ها هزاران بار قوی تر از خون اشام‌ها بودند و موفق به اسیر کردن ان‌ها شدند اکنون هزاران سال است که انها در بند و عذابند و تنها کسی که این کتاب را در دست دارد توانایی‌‌‌ای را دارد که انها را از این عذاب جاودانه رها کند...))

نظر شما در مورد این انشا چه بود ؟ نظر بزارید.

این دستورالعمل بالم لب خانگی برای تمام فصول سال را امتحان کنید
نظرات این مطلب
این نظر توسط دینا در تاریخ 15:46 و 2021/12/22 دقیقه ارسال شده است

خوبه


تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 28
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 246
  • بازدید کننده امروز : 247
  • باردید دیروز : 737
  • بازدید کننده دیروز : 733
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 4554
  • بازدید ماه : 2225
  • بازدید سال : 15461
  • بازدید کلی : 121840
  • کدهای اختصاصی